خاطرات یک دیوانه

ساخت وبلاگ

یه سری کارا رو اصلا نمیتونم انجام بدم

اینکه از کسی تعریف کنم

اینکه قبول کنم کسی از من بهتر و بالاتره

اینکه حسمو به کسی بگم

اینکه از کسی عذرخواهی کنم

اینکه بتونم توهین رو تحمل کنم

اینکه بتونم یه انسان رو زیاد تحملش کنم

+کلا کسی رو میتونی تحمل کنی؟؟

دیگه نه

خاطرات یک دیوانه...
ما را در سایت خاطرات یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 189 تاريخ : يکشنبه 22 دی 1398 ساعت: 21:28

جالبه حتی مادرم هم منو خیلی  نمیشناسه.یه تعریفایی ازم میکنه که اصلا توی من وجود نداره

ولی اون بنده خدا دوست داره پسرش اونجوری باشه!!!

خاطرات یک دیوانه...
ما را در سایت خاطرات یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 22 دی 1398 ساعت: 21:28

_تو مثل طلوع خورشید گاهی سرخی گاهی زری

+کی؟

_تو مثل دوا میمونی که واسه ی شفای دردی

+گفتم کی؟

_تو مثل هوا میمونی تو خودت زندگی هستی

+مسخرم میکنی؟کی؟

_بابا لامصب تو تو تو تو.تو خودت نمیفهمی اینا رو.

خاطرات یک دیوانه...
ما را در سایت خاطرات یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 245 تاريخ : سه شنبه 10 دی 1398 ساعت: 5:46

خوشبختانه یا متاسفانه انقدر درگیر کار و زندگی هستم که فرصت فکر کردن و دیوانگی

و تجزیه و تحلیل ندارم!!!و جالب اینجاست که روحیم بهتر شده خیلی بهتر.ولی ته ته وجودم

میدونم اینا فراره.فرار از چراها و تناقض های زندگی.مثل یه گاو شدم و رفتن سراغ عبارت فرقی

نداره وقتی ندونی و نبینی و نفهمی!

نفهم شدم.....

خاطرات یک دیوانه...
ما را در سایت خاطرات یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 167 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 5:59

همه ی آدمها یه روزی توسط یه نفر خورد شدن و شدن این که این روزها میتونن همهرو خورد کنن.همه ی آدمهای مغرور یه روزی واسه یه نفر غرورشون رو زیر پا گذاشتن و غرورشونشکسته شده و بعد از اون همیشه مغرور بودن و خاطرات یک دیوانه...
ما را در سایت خاطرات یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 202 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 5:59

امروز صبح بالاخره همت کردم و رفتم شناسنامه ی بچه رو گرفتم!

حالا توی شناسنامم دو تا اسم ثبت شده:

آرشا رشیدی متولد ۲۸ اسفند ۹۴

آرن رشیدی متولد ۵ آذر ۹۸

هیچوقت فکر نمیکردم دو تا پسر داشته باشم و هیچوقت فکر نمیکردم بچه هام نیمه دومی بشن!

همیشه نیمه اولیا رو بیشتر دوست داشتم.

آرن خیلی شبیه منه یه عکس از نوزادیم دارم دقیقا کپ منه.فقط امیدوارم اخلاقاش شبیه من نشه!

 

خاطرات یک دیوانه...
ما را در سایت خاطرات یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 180 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 5:59